بررسى تعداد جمعیت حاضر در غدیر
از نگاه شیعه، غدیر مهمترین روىداد تاریخى عصر پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله است که طى آن بر امامت حضرت على علیهالسلامبراى مسلمانان تأکید شد. از این رو شیعه به شدت به این جریان توجه داشته و هنگام بحث در مورد جانشینى پیامبر صلىاللهعلیهوآله، آن را به عنوان اساسىترین دلیل براى حقانیت خود و امامت امام على علیهالسلام معرفى کرده و از آن بهره برده است.
متکلمان، محدثان و مورخان شیعه و سنى از زوایاى مختلفى این مسئله را بررسى کردهاند؛ زمان و مکان غدیر، علت انتخاب مکان غدیر، عبارتها و کلماتى که در سخنرانى پیامبر صلىاللهعلیهوآله آمده و جریانهایى که در آن اتفاق افتاد همه به نوعى مورد کاوش قرار گرفتهاند. اما از مباحثى که کمتر به آن توجه شده و بدون بررسى و تحلیل تاریخى از آن سخن به میان آمده «تعداد جمعیت حاضر در غدیر» است.1 گاه تعداد جمعیت حاضر در غدیر، در حد آمار بالایى (بیش از یا قریب به صدهزار نفر) ذکر مىشود، اما به نظر مىرسد این گزارشها مبالغهآمیز و مبهم بوده و مشکلاتى نیز ایجاد کرده است.
در این پژوهش تلاش مىشود ضمن توجه به اقوال مورخان، به گونهاى تحلیلى تعداد جمعیت حوادث پیش از جریان غدیر مورد توجه قرار گرفته و با عنایت به قراینى، مانند رشد نسبى جمعیت در سیر حوادث زمان حیات رسول اکرم صلىاللهعلیهوآله، تعداد حاضران در غدیر محاسبه شود. طبعا ابتدا باید زمان و خصوصا مکان غدیر بررسى شود که ارتباط تنگاتنگى با بحث جمعیت آن دارد. البته بدیهى است اگر با بررسى علمى، کاهش جمعیت حاضر در غدیر از تعداد مشهور ثابت شود هرگز این امر، تأثیرى در اعتبار و اهمیت رخداد غدیر ندارد و حجیت و اعتبار آن به قوت خود باقى است. چرا که در اصل واقعه غدیر جاى هیچ تردیدى نیست.
1. زمان ماجراى غدیر
در مورد تاریخ غدیر تقریبا اختلافى بین منابع نیست. تمامى منابع2 در اینکه این روىداد بزرگ هیجدهم ذىحجه سال دهم هجرت اتفاق افتاد، اتحاد نظر دارند.
در اینجا به مناسبت، یادآورى این نکته، ضرورى است که برخى منابع شیعى نوشتهاند غدیر در روز پنجشنبه یا جمعه روى داده است.3 به نظر مىرسد این امر، نوعى افزودن فضیلت براى این روز مهم است، زیرا طبق محاسبات چنین چیزى ممکن نیست. بسیارى از منابع اهلسنت4 و نیز شیعى،5 وقوف پیامبر صلىاللهعلیهوآله را در عرفه سال دهم، روز جمعه گزارش کردهاند و بر این اساس، روز غدیر که نُه روز پس از عرفه و هجدهم ذىحجه است، یکشنبه خواهد بود. در میان مورخان، ابنکثیر به این نکته اشاره کرده است.6
نکته دیگر اینکه این گردهمایى عظیم در چه ساعتى از روز روى داده است؟
طبرسى در این باره مىنویسد: جبریل زمانى که پنج ساعت از روز گذشته بود بر پیامبر نازل شد.7 فتال نیشابورى نیز گزارشى را مىآورد و مىنویسد: پنج ساعت از روز گذشته بود که جبرئیل پیام ابلاغ رسالت را براى پیامبر صلىاللهعلیهوآله آورد.8 ابناثیر به نقل یکى از شاهدان عینى غدیر، زمان این اجتماع بزرگ را بعد از نماز ظهر گزارش کرده است. طى این گزارش ابىالطفیل مىگوید: در حجهالوداع همراه پیامبر صلىاللهعلیهوآله بودیم که هنگام ظهر دستور داد مکانى را براى نماز مهیا کنیم و خارها را بزنیم، بعد از آن، نماز خواندیم و پیامبر صلىاللهعلیهوآله بعد از نماز، دست على بن ابىطالب را گرفت و فرمود: «من کنت مولاه فهذا على مولاه».9
سید بن طاووس روایتى از زبان یکى از حاضران در غدیر به این صورت نقل مىکند: ما زمانى به غدیر رسیدیم که اگر تکه گوشتى را روى زمین مىانداختى از شدت گرما پخته مىشد.10 نویسنده کتاب الهدایة الکبرى روایتى را از زبان امام على علیهالسلامنقل مىکند که طبق آن، امام فرمود: و آن روز (غدیر) روزى بسیار گرم بود که طفل از شدت گرما پیر مىشد.11 قاضى نعمان نیز روایتى را به این صورت به نقل از زید بن ارقم نقل کرده که هیچ روزى گرمتر از روز غدیر ندیده بودیم.12
بر اساس این گزارشها به نظر مىرسد که تجمع هنگام ظهر که گرمترین زمان روز است، صورت گرفته است و این زمان با پنج ساعت از روز رفته، قابل جمع است. محاسبات نشان مىدهد که غدیر در اواخر اسفندماه روى داده13 و با توجه به شرایط آب و هوایى شبهجزیره، این گرماى شدید کاملاً طبیعى است.
اهمیت تعیین ساعت اجتماع از این بابت است که روشن شود آیا پیامبر صلىاللهعلیهوآلهاختصاصا براى ابلاغ امامت على علیهالسلامدستور به اجتماع داده است یا اینکه اجتماع براى نماز بوده و بعد از نماز، ایشان فرصت را مغتنم شمرده و از آن بهترین بهره را برده است. گرچه مىتوان گفت که این دو قابل جمعاند، زیرا زمان اجتماع، همزمان با ظهر بوده، از این رو ابتدا نماز خوانده شده و بعد رسولخدا صلىاللهعلیهوآله سخنرانى کرده است.
2. مکان غدیر
شاید تصور شود بحث کردن در مورد مکان غدیر نوعى تحصیل حاصل است. اما ما از این رو به آن مىپردازیم تا در بحث بعدى، یعنى تعداد جمعیت حاضر در غدیر، از آن بهرهبردارى کنیم. باید مشخص شود که غدیر در مسیر چه مناطقى قرار دارد و اهالى چه مناطق و چه شهرهایى در غدیر حضور داشتهاند.
اینکه چرا به این مکان «غدیر» و چرا به آن «خم» مىگویند برخى منابع اشاراتى دارند. یاقوت حموى، نویسنده معجمالبلدان مىنویسد: غدیر از غدر به معناى فریب گرفته شده است، زیرا غدیر جایى است که انسان از کنار آن عبور مىکند و آبى در آنجا مىبیند، اما سال بعد که مىرود خشک و بىآب مىیابد و از تشنگى مىمیرد، و به این وسیله انسان را فریب مىدهد.14 حموى «خم» را نام چاهى از بنىمره ذکر کرده است.15 نیز نقلى از زمخشرى دارد که «خم» نام مردى بوده است.16 همچنین طبق نقل دیگرى «خم» را نام چاهى مىداند که عبدشمس آن را حفر کرده است.17
اما اینکه غدیر در چه فاصلهاى از مکه و در کدام سمت از این شهر واقع شده است، در منابع تاریخى بیشتر فاصله غدیر تا جحفه گزارش شده است؛ به عبارتى از آنجا که جحفه مکان شناخته شدهاى بوده، سعى شده است تا غدیر با جحفه شناسانده شود. یاقوت حموى هنگام معرفى منطقه جغرافیایى غدیرخم مىنویسد:
و غدیر خمّ: بین مکه و المدینه، بینه و بین الجحفه میلان؛18 غدیر بین مکه و مدینه است و تا جحفه، دو مایل19 فاصله دارد.
طبرسى روایتى دارد که طبق آن، غدیر سه مایل قبل از جحفه واقع شده است. 20 ابنجوزى فاصله غدیر تا جحفه را یک مایل گزارش کرده است.21 این در حالى است که سید بن طاووس مىنویسد: مردم در جحفه توقف نمودند.22
حال باید دید جحفه کجاست؟ محقق کتاب الغارات در معرفى جحفه مىنویسد: جحفه روستاى بزرگى بوده که در مسیر مدینه به مکه واقع است و فاصله آن از مکه چهار منزل است. جحفه محل میقات اهل مصر و شام است اگر به مدینه نروند. فاصله جحفه تا مدینه شش منزل، و فاصله جحفه تا غدیر دو مایل است.23
بر اساس مشاهدههاى اخیر و بازدید از مکان غدیر روشن شده است که فاصله مکه تا جحفه با جاده کنونى حدود 180 کیلومتر است.24 در نقشههاى امروزى عربستان شهر رابغ کاملاً پیداست که در کنار دریاى سرخ واقع شده است. این شهر فاصله کمى با محل غدیر دارد. بر اساس گزارشى که بخشى از آن گذشت، مسجدى در این شهر قرار دارد که به مسجد غدیر مشهور است. براى اطلاع بیشتر از محل غدیرخم، به تصاویر پایانى همین نوشتار مراجعه فرمایید.
نکته پایانى در این بخش این است که چرا پیامبر صلىاللهعلیهوآله غدیر را انتخاب نمود. در پاسخ این سؤل دو احتمال وجود دارد: احتمال اول، اینکه پیامبر صلىاللهعلیهوآله از سوى خداوند مأمور بوده که در اینجا رسالت خود را ابلاغ نمایند؛ به عبارت دیگر، این مکان از سوى خداوند انتخاب شده است.
احتمال دوم، که به اشتباه شهرت هم پیدا کرده و در واقع، توجیهى است بر اقدام پیامبر در انتخاب این مکان، این است که غدیر، محل تقسیم راهها و به اصطلاح «مفترق الطرق» بوده و مسافران هر منطقهاى از اینجا راه خود را جدا نموده و به شهر خود مىرفتند.25 از این رو آخرین نقطه مسیر همراهى تمامى مردم با پیامبر صلىاللهعلیهوآله، این مکان بوده و به همین دلیل پیامبر صلىاللهعلیهوآلهپیش از متفرق شدن مردم، مأموریت خود را ابلاغ نموده است.
البته باید بدانیم که آن روز قلمرو نفوذ اسلام شبهجزیره عربستان بود و فراتر از آن نرفته بود و عملیات موته و تبوک نیز فقط یک اولتیماتوم سیاسى و نظامى به شمار مىآمد. هنوز مناطق عراق، شامات و مصر مسلمان نبودند. از این گذشته، با دقتنظر در وضعیت جغرافیایى غدیر چنین به دست مىآید که غدیر یا همان جحفه اصلاً مفترقالطرق نبوده و چنین وضعیتى نداشته است. همانطور که در نقشه ملاحظه مىشود مسیر مردم عراق از شمال شرقى مکه، مسیر مردم طائف از جنوب شرقى مکه و مسیر مردم یمن از جنوب مکه است. مسیر شمال غربى مدینه که به غدیر منتهى مىشود تنها مسیر مردم مدینه و اطراف مدینه است. گرچه بعد از گسترش اسلام در شمال افریقا، آنها نیز از این مسیر به مکه مىآیند و در جحفه محرم مىشوند. در کتابهاى فقهى در باب حج به تفصیل در این باره بحث شده است که مردم هر منطقهاى از کجا وارد حرم (مکه) شده و محرم مىشوند و طبیعتا خروج آنها نیز از همان راه است. ذات عرق براى عراقىها، یلملم براى یمنىها، قرنالمنازل براى طایفىها و جحفه براى قبیلههاى جنوب مدینه و کسانى که نزدیک به مدینه هستند؛26 یعنى چون مسیرها متعدد است، محل محرم شدن نیز متعدد است. در محاسبه جمعیت غدیر ـ همان گونه که بدان خواهیم پرداخت ـ باید این محاسبات جغرافیایى نیز در نظر گرفته شود تا تصور نشود مردم یمن (که در جنوب هستند) در غدیر حضور داشتهاند.
در مورد مردم عراق نیز باید گفت در این نقشه مشخص است که مسیر عراق از ذات عرق، المره و المسلح مىگذرد و به طرف شمال شرقى مکه مىرود، در حالى که غدیر در شمال غربى مکه واقع شده است. آرى در یک صورت مىتوان پذیرفت که مردم عراق در غدیر حضور داشتهاند و آن اینکه حجگزاران عراقى به همراه پیامبر صلىاللهعلیهوآله به غدیر آمده و از آنجا راه خود را جدا کرده باشند که در نقشه به صورت نقطهچین نشان داده شده است. اما این احتمال هم پذیرفته نیست، زیرا هیچ سندى از سوى پیامبر صلىاللهعلیهوآله مبنى بر اینکه مردم عراق یا یمن وى را تا غدیر همراهى کرده باشند، وجود ندارد. در این باره بیشتر سخن خواهیم گفت. افزون بر آنچه گفته شد یادآورى این نکته، ضرورى است که بیشترین جمعیت حاضر در مراسم حج، از مدینه، طائف، یمن و اهالى خود مکه بودند که فقط مسافران مدینه از راه جحفه عبور مىکردند.
3. تعداد جمعیت حاضر در غدیر
مهمترین مسئلهاى که ذهن نگارنده را متوجه خود کرده و این نوشتار درصدد پرداختن به آن است این است که جمعیتى که در ماجراى غدیر سال دهم هجرت در محضر پیامبر حاضر بوده و نص پیامبر صلىاللهعلیهوآله مبنى بر ولایت امام على علیهالسلام را از زبان مبارک ایشان شنیدهاند، چه مقدار بوده است؟
3ـ1. بررسى اجمالى روایات مختلفى که به نوعى تعداد جمعیت حاضر در غدیر را گزارش کردهاند:
3ـ1ـ1. هزار و سیصد نفر
کمترین جمعیتى که در این مورد گزارش شده 1300 نفر است. ابن شهرآشوب روایتى از امام باقر علیهالسلام نقل کرده که طبق آن، پیامبر صلىاللهعلیهوآله در روز غدیر در حضور 1300 نفر، جمله «من کنت مولاه فهذا على مولاه» را مطرح نمود.27 متأسفانه ایشان سند روایت را نیاوردهاند. همین روایت را مجلسى نیز آورده است.28
در تفسیر فرات کوفى نیز روایتى از عمار نقل شده که مىگوید:
در مجلس ابن عباس بودیم و او سخنرانى مىکرد که ابوذر بلند شد و گفت: اى مردم آیا مىدانید که پیامبر صلىاللهعلیهوآله فرمود راستگوتر از ابوذر نیست؟ همه گفتند: آرى. ابوذر گفت: پس بدانید که پیامبر روز غدیر که 1300 مرد بودیم ... فرمود: هر کس من مولاى اویم پس على مولاى اوست، خدایا هر که على را یارى کند یارىاش کن و هر که دشمنى کند دشمنىاش کن. در این هنگام مردى بلند شد و گفت: مبارک باد بر تو اى پسر ابىطالب.29
در مورد دو روایت فوق باید گفت که روایت ابن شهرآشوب از امام باقر علیهالسلامسندى ندارد تا بتوان در مورد آن قضاوت کرد، اما قولى که فرات کوفى بیان نموده با توجه به قراین درونى روایت که همانا نقل جریان مجلس ابنعباس و سخنرانى ابوذر است قابل توجه است، اگرچه محاسبات نشان مىدهد که جمعیت غدیر بیش از 1300 نفر بودهاند.30
3ـ1ـ2. ده هزار نفر
اما دسته دیگرى از روایات، تعداد ده هزار نفر را گزارش کردهاند. عیاشى ذیل آیه 67 سوره مائده از امام صادق علیهالسلامنقل مىکند: من تعجب مىکنم از اینکه شخص با آوردن دو شاهد حقش را مىگیرد، اما على بن ابىطالب علیهالسلام با ده هزار شاهد حقش ضایع شد. امام علیهالسلام ادامه مىدهد: پیامبر صلىاللهعلیهوآله از مدینه خارج شد در حالى که پنج هزار نفر از مدینه همراه وى بودند و پنج هزار نفر هم از مکه پیامبر صلىاللهعلیهوآله را مشایعت کردند.31
در این روایت، تصریح شده است که پنج هزار نفر از «اهل مکه» پیامبر صلىاللهعلیهوآله را تا غدیر مشایعت کردند. پذیرفتن اینکه این تعداد از مکه پیامبر صلىاللهعلیهوآله را مشایعت کرده باشند بسیار مشکل است، زیرا:
اولاً: هیچ امرى از سوى رسولخدا صلىاللهعلیهوآله مبنى بر لزوم مشایعت مردم مکه وجود ندارد؛
ثانیا: فاصله مکه تا جحفه فاصله بسیارى است و بر فرض که مردم قصد بدرقهکردن رسول خدا را داشتهاند مشایعت کردن تا حدود 180 کیلومتر بسیار بعید است.
آرى، چنانچه این پنج هزار نفر، اهل مکه نباشند و به گونهاى با تسامح بگوییم اهالى دیگر مناطق بودند که از مکه پیامبر صلىاللهعلیهوآله را همراهى نمودند پذیرفتنى است. اما سؤال اینجاست این افراد از کجا آمده بودند؟
ابن شهرآشوب نیز در روایتى از امام صادق علیهالسلام شاهدین غدیر را ده هزار نفر عنوان کرده است.32 علاوه بر این دو، شیخ حر عاملى نیز در روایتى قول ده هزار نفر را آورده است.33 به نظر مىرسد این دو از عیاشى نقل نکردهاند، زیرا نه به عیاشى اشارهاى دارند، و نه به عمر بن یزید که در سلسله سند عیاشى هست، و نیز ادامه روایت را که به تفکیک جمعیت اشاره مىکند، نیاوردهاند و حتى شیخ حر عاملى خود اضافه مىکند: چه بسا این ده هزار نفر همه از مدینه بودهاند.34 به هر حال، این دو روایت مىتوانند به گونهاى تأییدى براى روایت عیاشى باشند.
3ـ1ـ3. دوازده هزار نفر
عیاشى روایت دیگرى را ذیل آیه 55 سوره مائده به نقل از صفوان جمال از امام صادق علیهالسلام ذکر مىکند و طى آن تعداد جمعیت حاضر در غدیر را دوازده هزار نفر آورده است. جالب آنکه نکته پیشگفته در این روایت نیز نقل شده که امام فرمودند: جمعیت حاضر در غدیر دوازده هزار نفر بودند، ولى امیرالمؤمنین علیهالسلام نتوانست حق خود را بگیرد، در حالى که یک شخص با دو شاهد مىتواند حق خود را بازپس گیرد.35
3ـ1ـ4. هفده هزار نفر
نویسنده کتاب جامع الاخبار طبق نقلى، جمعیت حاضر در غدیر را هفده هزار نفر دانسته است. وى مىنویسد: دوازده هزار نفر از یمن و پنج هزار نفر از مدینه همراه رسول اکرم صلىاللهعلیهوآله بودهاند.36
ما در نقد روایت عیاشى گفتیم که آمدن مکىها تا غدیر وجهى ندارد و از پیامبر صلىاللهعلیهوآله نیز امرى اعلام نشده بود که ایشان را تا غدیر همراهى کنند. این نقد به وجه اولى بر این روایت وارد است، زیرا یمنىها مىبایست به طرف جنوب بروند و امرى از سوى پیامبر صلىاللهعلیهوآله وجود نداشت که ملزم باشند پیامبر صلىاللهعلیهوآله را تا غدیر مشایعت کنند. بنابراین، آمدن ایشان، آن هم تا فاصله 180 کیلومترى پذیرفتنى نیست.
3ـ1ـ5. شصت هزار نفر
ابن جبر در کتاب نهج الایمان مىنویسد: «و روى ان یوم الغدیر لعلى بن ابى طالب ستون الف شاهد».37 این قول چندان پذیرفتنى نیست، زیرا اولاً: به هیچ منبع یا شخصى منسوب نیست، ثانیا: اقوال دیگر از شهرت بیشترى برخوردارند، ثالثا: ـ همانطور که خواهیم گفت ـ از منطق نقل آمار برخوردار نیست.
3ـ1ـ6. هفتاد هزار نفر
طبرسى تعداد افرادى را که همراه پیامبر صلىاللهعلیهوآله از مدینه و اطراف آن خارج شدهاند، هفتاد هزار نفر ذکر کرده است. او در روایتى طولانى همراه با خطبه سیزده صفحهاى پیامبر صلىاللهعلیهوآله در روز غدیر، پس از ذکر سلسله سند، روایتى از امام باقر علیهالسلامنقل مىکند که طبق آن هفتاد هزار نفر و بلکه بیشتر از مردم مدینه و اطراف، همراه پیامبر حج به جا آوردند، همانند اصحاب موسى که آنها هم هفتاد هزار بودند و پیمان شکستند. همینطور پیامبر صلىاللهعلیهوآله هم براى على علیهالسلام بیعت گرفتند، گرچه مردم پیمانشکنى کردند.38
این روایت نیز به دلایلى پذیرفته نمىشود:
اولاً: این روایت به لحاظ سند مشکلاتى دارد و افراد ضعیف در سند آن دیده مىشوند،39 ثانیا: عدد هفتاد هزار نفر در موارد بسیارى به منظور نشان دادن کثرت، استعمال مىشده و لذا به نظر مىرسد این مورد نیز از همان موارد باشد.
3ـ1ـ7. هشتاد و شش هزار نفر
باز ابنجبر در همان کتاب مىنویسد: «و قیل ستة و ثمانون الف شاهد و معلوم ان اولئک من الاماکن المتفرقه و الامصارالمتباعده».40 همانطور که در متن آمده فقط در حد یک «قیل» است که در مقایسه با اقوال دیگر ضعیفتر است و لذا نمىتوان به آن اعتماد نمود. نویسنده در ادامه روایات در توجیه این همه جمعیت مىنویسد: «روشن است این همه جمعیت از اماکن مختلف و از شهرهاى دور بودهاند»؛ و از مباحث بعدى این مقاله روشن خواهد شد که این توجیه تا چه حد قابل قبول است.
3ـ1ـ8. نود هزار نفر
عبدالملک عاصمى شافعى از نویسندگان اهلسنت مىنویسد: پیامبر براى حجهالوداع از مدینه خارج شد، در حالى که نود هزار یا 114 هزار نفر همراه وى بودند.41
3ـ1ـ9. یکصد و چهارده هزار نفر
قول دیگر عاصمى شافعى ـ چنان که گفته شد ـ 114 هزار نفر است42 که به دلیل ترتیببندى اقوال، آن را در ردیفى جداگانه مىآوریم. نویسنده این دو قول را به صورت غیر مستند آورده که چندان پذیرفتنى نیست. این در حالى است که اقوال قوىتر و مستندترى در دست داریم.
3ـ1ـ10. یکصد و بیست هزار نفر
در نهایت، گزارشى از ابنجوزى است که جمعیت حاضر در غدیر را 120 هزار نفر دانسته است.43 به نظر مىرسد که این روایت را تنها باید توجیه کرد و تنها توجیه آن این است که تصحیفى یا تحریفى رخ داده باشد، زیرا در هیچ یک از روایات متقدم این تعداد جمعیت گزارش نشده است. دیگر اینکه ابنجوزى از قول خود چنین مىگوید و آن را به کتاب یا شخصى نسبت نمىدهد.
حاصل آنچه گفته شد، اینکه تعداد جمعیت حاضر در غدیر از 1300 نفر تا 120 هزار نفر گزارش شده است.
اما نکته بسیار مهم این است که بیشترین تعداد جمعیت حاضر در غدیر، طبق روایاتى که در منابع پنج قرن اولیه آمده، هفده هزار نفر گزارش شده است. رقمهاى بالاتر مربوط به بعد از قرن پنجم است. با توجه به ضعفهایى که در مورد منابع بعد از قرن پنج وجود دارد و صرفا نقل از خود یا نقل یک قیل مىباشد، باید از بین چهار قول اول یکى را تأیید کنیم، البته بر اساس قراین دیگرى که ذکر خواهد شد و نیز کار آمارى که در مورد جمعیت مردم مدینه صورت خواهد گرفت. براى این منظور ابتدا باید چند بحث مقدماتى درباره «نقلهاى آمارى از جمعیت در تاریخ» را بیاوریم و آنگاه بین نقلهاى مختلف یکى را انتخاب نماییم.
3ـ2. اعداد و ارقام در منابع تاریخى
به راستى آیا اعدادى که در منابع تاریخى و بهخصوص منابع کهن وجود دارند اعداد واقعى و دقیق مىباشند؟ این سؤالى است که ابتدا باید پاسخ آن روشن شود. به عبارت بهتر ما باید تکلیف خود را با این اعداد روشن کنیم. به عنوان مثال، اعداد و ارقامى که در مورد تعداد سپاهیان اسلام در غزوههاى پیامبر صلىاللهعلیهوآله ذکر شدهاند اینها تا چه اندازه ناظر به واقعاند و تا چه اندازه ما به آنها اعتماد داریم. به عنوان نمونه، گفته شده در غزوه تبوک سى هزار نفر شرکت داشتند. آیا این عدد واقعى است؟
اگر همه این اعداد را غیر واقعى فرض کنیم، دیگر چیزى براى ما نمىماند که از آن سخن بگوییم و تحلیلى ارائه دهیم. چنین حکمى در مورد دیگر گزارشهاى تاریخى و چه بسا خود منابع تاریخى نیز صادق است. از این رو ما اجمالاً آنها را مىپذیریم، اما با قرار دادن آنها در کنار دیگر قراین و شواهد تلاش مىکنیم به عددى نزدیک به واقع دست پیدا کنیم. روى هم رفته در خصوص اعداد و ارقام و بهخصوص تعداد جمعیتها با مشکلاتى روبهرو مىشویم که در ذیل به آنها اشاره مىکنیم:
3ـ2ـ1. کثرتنمایى: این بدان معناست که عدد در موارد بسیارى نشانه کثرت است، مثلاً اعداد چهل، هفتاد، هفتاد هزار اعدادى هستند که براى نشان دادن کثرت استفاده شدهاند و نمونههاى زیادى در تاریخ وجود دارد. به عنوان نمونه، روایتى که مىگوید عالمى که از عملش بهره ببرد از هفتاد هزار عالم برتر است،44 یا روایتى که مىگوید شخص مسلمانى که به دیدار دوست مسلمانش برود و مشکل او را حل کند هفتاد هزار ملک بهشت را به او تبریک مىگویند،45 و باز روایتى که مىگوید هر کس شربتى از آب به مسلمانى بدهد هفتاد هزار حسنه برایش نوشته مىشود،46 و بالأخره این روایت که از امام صادق علیهالسلام نقل شده که فلان قوم در شام زندگى مىکردند و هفتاد هزار خانه داشتند و بر اثر طاعون از دنیا رفتند47 آیا این روایتها ناظر به واقع است؟
روایات زیادى هست که این اعداد و ارقام در آنها به کار رفته و بیشتر آنها ناظر به کثرتاند. در روایت اول، معصوم قصد دارد تا ارزش عمل کردن به علم را به مخاطب بفهماند و توجه دهد که تنها عبادت نیست که انسان را به جایى برساند. در روایت دیگر بر ارزش دوستى با مسلمانان و سر زدن به همدیگر و صله رحم که اساس زندگى دنیوى است، تأکید شده است. و در آخرین روایت، امام علیهالسلام قصد دارد به مخاطب بگوید که طایفهاى بسیار بزرگ بودهاند، اما گرفتار بلاى الهى (طاعون) شدند. از این رو باید در فهم و تفسیر ارقام و اعداد ذکر شده در نقلهاى تاریخى به شدت توجه کنیم. اگر گزارشى مىگوید سپاهى در فلان جنگ هفتاد هزار بودند، دستکم با قراین دیگر بازشناسى شود که تا چه اندازه ناظر به واقع بوده و هست. آیا چنین جمعیتى در دیگر گزارشها یا گزارشهاى نزدیک به این نقل خاص نیز وجود دارد یا خیر؟
3ـ2ـ2. اختلاف نقلها: این بدان معنا نیست که فقط در اعداد و ارقام اختلاف هست و دیگر موضوعات تاریخى بدون اختلاف به دست ما رسیده است. با نگاهى اجمالى به گزارشهایى که عدد و رقمى را براى حادثهاى نقل کردهاند روشن مىشود که به علت کمتر اهمیت دادن راویان به مقوله تعداد جمعیت، اختلاف بیشترى در این باره دیده مىشود و چه بسا حاکى از اهمیت کم اعداد و ارقام باشد. طبرى هنگام بحث از جریان حدیبیه، نمونه کاملى از اختلاف روایات را به نمایش مىگذارد:
محمد بن مسلم زهرى گوید: بسال حدیبیه پیمبر برون شد که آهنگ زیارت کعبه داشت و قصد جنگ نداشت و هفتاد قربانى برد و هفتصد کس همراه داشت براى هر ده کس یک قربانى بود. حدیث دیگرى از زهرى هست که طبق آن پیمبر با هزار و چند صد کس بود. مسلمه گوید: هزار و چهارصد کس بودیم که همراه پیمبر به حدیبیه رفتیم. ابن عباس گوید: کسانى که (در جریان حدیبیه) زیر درخت حدیبیه با پیمبر بیعت کردند هزار و پانصد و بیست و پنج کس بودند. عبداللّه بن ابى اوفى گوید: به روز بیعت زیر درخت هزار و سیصد کس بودیم و اسلمیان یک هشتم گروه مهاجران بودند.48
در این روایاتِ طبرى شاهدیم که در مورد واقعهاى که حداکثر، هزاروششصد نفر در آن بودهاند تا این اندازه اختلاف است. البته تصور نشود که این اعداد به هم نزدیکاند، بلکه صرفا اختلاف روایت شاهد مثال ماست.
3ـ2ـ3. مبالغه: باید شدیدا به مبالغهگویىها توجه داشته باشیم. البته مبالغه با کثرتنمایى متفاوت است. روایاتى وجود دارد که آگاهانه و با هدف خاصى در مورد افزایش جمعیت واقعهاى مبالغهگویى مىکنند، مانند روایاتى که قصد دارند مسلمانان را در سالهاى پس از فتح مکه زیاد جلوه دهند تا به نوعى موفقیت پیامبر صلىاللهعلیهوآله بیشتر به چشم بیاید. البته ما به هیچ وجه منکر موفقیت رسول خدا صلىاللهعلیهوآله و فراگیر شدن اسلام در سالهاى هشتم به بعد نیستیم، اما ـ همانطور که خواهیم گفت ـ یک باره پس از فتح مکه تعداد مسلمانان در منابع، در برخى حوادث به صورت چشمگیرى افزایش مىیابد.
3ـ2ـ4. تصحیف و تحریف: اگرچه این امور در تاریخ، امرى طبیعى به شمار مىآید، اما بیشترین تأثیر آن در اعداد و ارقام ظاهر مىشود که گاه با افزایش ناخواسته یک نقطه، چه تغییراتى صورت مىگیرد. در اینجا نمونه کاملى از این گونه تحریفها را با هم ملاحظه مىکنیم.
یکى از مؤفان اهلسنت هنگام گزارش از زمان خارج شدن پیامبر صلىاللهعلیهوآله از مدینه براى حجهالوداع مىنویسد: «خرج یوم الخمیس لست بقین من ذى القعده أو یوم السبت لخمس بقین من ذى القعدة».49 در این گزارش، کلمه «خمس» که بیانگر پنج روز به انتهاى ذىقعده است با «خمیس» که روز هفته را مشخص مىکند و نیز دو کلمه «لست» و «السبت» با هم مشتبه شده است. البته در اینجا ناقل، هر دو قول را آورده است، اما گویاى این مطلب است که اشتباهى رخ داده و هر دو قول در منابع وجود دارد.
همچنین در مواردى، ارقام با اعداد ثبت شدهاند ـ نه با حروف ـ و مشکلاتى را به بار آورده است. به عنوان نمونه در برخى منابع آمده است که صحابه پیامبر صلىاللهعلیهوآله در زمان وفات ایشان دوازده هزار (12000) نفر بودهاند.50 حال چنانچه یک صفر به این عدد افزوده شود، در کتابها و گزارشهاى بعدى به 120000 نفر افزایش مىیابد. همچنانکه این مسئله پیش آمده و برخى تعداد صحابه پیامبر را در حجهالوداع 120 هزار نفر دانستهاند.51 این در حالى است که به نظر مىرسد سبط بن جوزى اشتباه دیگرى را مرتکب شده و تمام این 120 هزار نفر حجگزار در مکه را که از تمام نقاط اسلامى بودند، به عنوان حاضران در غدیر معرفى کرده است. توجه به این گونه اشتباهات فاحش، اما ناخواسته مىتواند ما را در جریان برخى واقعیتها قرار دهد.
3ـ2ـ4. اعداد تخمینى: چنین به نظر مىرسد که بیشتر اعداد به صورت تخمینى گفته شده و بعد وارد روایات شده است. کمتر روایتى را مىتوان یافت که در آنها «منطق شمارش» رعایت شده باشد. طبرى در مورد کسانى که در فتح مکه حضور داشتند و تعداد آنها ده هزار نفر بوده، روایتى را آورده که طى آن گفته است: چهارهزار نفر از اینها از قبایل فلان و فلان و فلان بودند (و نام قبایل را ذکر مىکند) و مابقى آنها انصار و مهاجران بودند.52 به نظر نگارنده، این روایت مقبولتر است. چون تلاش مىکند هر قبیله را و تعداد افرادى را که آورده بود، نقل نماید. در واقع، این ده هزار نفر را تفکیک مىکند. این از جمله روایاتى است که ما مىتوانیم بدان اطمینان کنیم. چون یکى از راههاى منطق شمارش که در ادامه، درباره آن توضیح خواهیم داد، در آن رعایت شده است.
3ـ3. تحمل جمعیت
بحثى که در اینجا باید بدان توجه شود این است که باید دید جمعیتى که براى یک واقعه گفته مىشود آیا مکان آن واقعه و یا زمان آن، تحمل آن جمعیت را داشته است یا خیر؟ این سؤالى اساسى است که کمتر بدان توجه مىشود. ما باید تمامى شرایط را ببینیم. یک جمعیت بسیار زیاد، نیاز بسیارى به آذوقه و آب دارد. از کجا آب و غذاى آنها تأمین مىشده و چگونه سرویسدهى مىشدند. امروزه در مکه، با آن همه امکانات، ساختمانهاى بیست طبقه، باز چه مشکلاتى وجود دارد. در مورد جنگ تبوک گفته مىشود که سى هزار نفر شرکت داشتند. سى هزار نفرى که عازم بلاد کفر و منطقه دشمن مىشوند باید براى آذوقه خود چارهاى بیندیشند. نیز گفته شده که بیست روز رفتن آنها به طول انجامیده است. حتى تأکید شده که این سفر بسیار سخت بود،53 چراکه در اوج گرما انجام شد و مرکب سوارى کم داشتند، و مسافت تا تبوک، طولانى بود و از مناطق بد آب و هوا عبور مىکردند. با محاسبه اجمالى به نظر مىرسد که حضور این همه جمعیت بعید است، به گونهاى که برخى براى حل این مسئله دست به دامن معجزه شدهاند؛ مبنى بر اینکه بارها از بین انگشتان پیامبر صلىاللهعلیهوآله آب جوشید و سى هزار نفر از آن نوشیدند.54 شاید تصور شود این استبعاد، شخصى است و چه بسا براى دیگران، پذیرفتن چنین جمعیت زیادى، هیچ بعدى نداشته باشد. باید گفت که ابن خلدون نیز این گونه آمار و ارقام مبالغهآمیز را از اشتباهکارىهاى مورخان بىدقت دانسته و آنها را با توجه به میزان گنجایش مکان حادثه و مؤفههاى دیگر، بعید شمرده است. ایشان به چند نمونه از این آمارها مانند حضور ششصد هزار نفر در سپاه بنىاسرائیل هنگام خروج از مصر، و دویست هزار نفر در سپاه ایران در جنگ قادسیه اشاره مىکند و تمامى آنها را با توجه به لوازم مورد نیاز چنین جمعیتى، بعید مىداند. باید توجه داشت که ابنخلدون هفتصد سال از ما به حوادث صدر اسلام نزدیکتر است.55
در مورد مکان نیز همین مسئله صادق است. اگر گفته شود در فلان مسجد پنجاه هزار نفر حضور داشتند، آیا مىتوان به راحتى پذیرفت؟ در مورد زمان نیز صادق است. اگر گفته شود صد هزار نفر در مدت سه روز مسیر مکه تا مدینه را پیمودند، نمىتوان پذیرفت. آرى، اگر یک نفر با اسب تیزرو بخواهد این راه را در سه روز برود امکان دارد، اما جعمیت زیاد، معطلى دارد، اطراق کردن در یک محل براى استراحت و تجدید قوا در بین سفر، قطعا زمان بسیار زیادى را مىطلبد و چه بسا یک روز کامل نیاز باشد تا کاروانى با این همه جمعیت توقف کرده و استراحت نمایند. به راه افتادن این همه جمعیت چه بسا چندین ساعت طول بکشد. این در حالى است که اگر فردى تنها باشد توقف و استراحت و نماز و تغذیه وى، ممکن است یک ساعت هم نشود.
به هر حال اگرچه غدیر از وسعت مکانى برخوردار بود، اما آیا در غدیر آب به میزان کافى براى جمعیت 120 هزار نفرى هم وجود داشته است؟ آیا سرویسدهى به این همه جمعیت فراهم بوده است؟
3ـ4. منطق شمارش جمعیت در نقلها
به راستى گذشتگان چگونه افراد حاضر در یک واقعه را شمارش مىکردند؟ آیا شخصى تکتک افراد را مىشمرد؟ آیا به مانند امروز، لیستبردارى و گروهبندى خاصى داشتند یا اینکه جمعیتهاى زیاد را تخمین مىزدند؟ به نظر مىرسد علاوه بر تخمین که بحث آن جدى است، چند راه دیگر براى شمارش وجود داشته است. به عبارت دیگر، وقتى به روایاتى که جمعیتى را گزارش مىکنند نگاه مىکنیم، چنانچه یک راه منطقى براى شمارش افراد در آن رعایت شده باشد آن را نزدیک به واقع مىدانیم. اینک چند نمونه از رعایت منطق شمارش:
3ـ4ـ1. گزارش واقدى درباره غزوه احد. وى مىنویسد:
قریش و کسانى که به آنها پیوسته بودند، جمعا سه هزار نفر بودند که صد نفرشان از قبیله ثقیف بودند، ساز و برگ و سلاح فراوان و دویست اسب داشتند، هفتصد تن از ایشان زره داشتند و سه هزار شتر همراهشان بود.56
اینکه وى مىگوید هفتصد نفر زره داشتند ما را به این نکته رهنمون مىکند که نوع پوشش نظامىآنها سبب شده بود تا عدهاى متمایز باشند و گزارش، نزدیک به واقع باشد. به نظر نگارنده در این روایت، یکى از راههاى منطق شمارش رعایت شده و روایت به واقع نزدیک است.
3ـ4ـ2. وجه دیگرى که در تاریخ براى آن شاهدى داریم و خود مىتواند منطق شمارش جمعیت به حساب آید این است که تعداد حیواناتى را که براى تغذیه نیروها ذبح مىشدهاند، شمارش مىکردند. از آنجا که یک شتر مثلاً براى تغذیه صد نفر کافى بوده است، لذا به این طریق جمعیت را تخمین مىزدند. پیامبراکرم صلىاللهعلیهوآله در ماجراى جنگ بدر از همین شیوه استفاده نمودند و پس از آنکه مطلع شدند سپاه قریش ده شتر ذبح کردهاند، فرمودند که ایشان حدود هزار نفر مىباشند.57
3ـ4ـ3. راه سوم تفکیک جمعیت است که منطقىتر و در نتیجه به واقع نزدیکتر مىنماید. طبرى در روایتى، تعداد شرکت کنندگان در فتح مکه را بیان نموده که راه سوم در آن به خوبى دیده مىشود. وى مىنویسد:
ده هزار کس از مسلمانان در فتح مکه همراه پیمبر بودند، چهارصد کس از بنىغفار، چهارصد کس از اسلم، هزار و سه کس از مزینه و هفتصد کس از بنىسلیم و هزار و چهارصد کس از جهینه و باقیمانده از قرشیان مهاجر و انصار و همعهدانشان از بنىتمیم و قیس بودند.58
این روایت، حاکى از این است که تمام جمعیت بر اساس افراد قبیله شناخته مىشدند. مثلاً در یک جنگ، هر قبیله نیروهاى مشخصى را معرفى مىکرده و تنها یک جمعبندى ساده مىتوانست تعداد جمعیت حاضر را مشخص نماید.
این سه راه براى شمارش، در گذشته وجود داشته و معقول هم به نظر مىرسد. اما باز هم مشکل اینجاست که چرا اعداد، در منابع تاریخى، رند و کاملاند و معدود گزارشهایى در دست است که اعداد خرد در آنها باشد که از جمله مىتوان به عدد 313 در جنگ بدر یا 1425 نفر در حدیبیه اشاره نمود. بنابراین باید پذیرفت که اعداد به کار رفته در حوادث تاریخى، معمولاً گرد و رند شدهاند و ارقام خرده آنها حذف شده است و همین امر، فرض تخمین را تقویت مىکند. اما به هر حال روایاتى که در آنها منطق شمارش رعایت شده باشد بیشتر قابل پذیرشاند.
3ـ5. معید و صارخ
بحث مهم دیگرى که باید به آن بپردازیم بحث معید و صارخ است. معید یا صارخ به کسى گفته مىشد که با سخنران فاصله داشت و در وسط جمعیت مىایستاد و جملات سخنران را تکرار مىکرد تا تمام جمعیت در جریان صحبتهاى سخنران قرار گیرند. به عنوان نمونه در مدارس نظامیه بغداد افرادى به عنوان معید، درس استاد را تکرار مىکردند. ابنکثیر نمونهاى از این افراد را نام مىبرد.59 مهمتر آنکه شخص معید مىبایست مورد اعتماد سخنران باشد. نیز معید از میان جوانان انتخاب مىشد تا هم توان تکرار سخنرانى را داشته باشد و هم توان علمى جهت دخل و تصرف در جملات سخنران را نداشته باشد. به نظر مىرسد بحث معید و صارخ برخى را به اشتباه انداخته، از این رو براى جمعیتهاى بسیار زیاد نیز به آن متوصل مىشوند، در حالى که معید در هر جمعیتى کارآمد نبود و نمونههاى تاریخى آن، بیشتر مربوط به مجالس درس60 که حداکثر جمعیتى حدود هزار نفر شرکت داشتند، مىباشد.
به راستى در یک جمعیت 120 هزار نفرى چگونه مىتوان سخن گفت که همه بشنوند. به عنوان مثال، ورزشگاه آزادى تهران را در نظر بگیریم؛ در چنین مکانى که همه منظم نشستهاند باز هم نیاز به چندین بلندگوست تا همه صداى یک شخص را بشنوند. چه برسد به یک اجتماع نامنظم. نگارنده به گزارشى از حضور معید و صارخ در جریان غدیر دست نیافت.
3ـ6. جمعیت مدینه در سال دهم هجرت
حال پس از این مباحث مقدماتى وارد بحث جمعیت غدیر مىشویم. متأسفانه براى جمعیت غدیر هیچ کدام از راههاى منطقىکه در بند 4ـ4 گذشت دیده نمىشود. تنها در روایت عیاشى از امام صادق علیهالسلام قرینه کوچکى براى پذیرش آن هست. امام مىفرماید: پنج هزار نفر از مدینه و پنج هزار نفر از مکه بودهاند. در واقع، جمعیت را تفکیک مىکند و این خود قرینهاى است. البته در جاى خود بحث کردیم که با مسامحه مىتوان پذیرفت که اینها اهل مکه نبودند، بلکه حاجیانى بودند که از مکه پیامبر را همراهى نمودند. در مورد روایتى هم که مىگفت عدهاى از یمن آمده بودند نیز گفتیم که آمدن آنها وجهى ندارد.
حال با فقدان راههاى شمارش در
سلام تاعات و عباداتتان قبول توجه کنید که این کامنت از طریق سیستم پشتیبانی وبلاگ شما ارسال شده است. سیستم پشتیبانی وبلاگ تان اخیرا یک لینک باکس برای افزایش بازدید طراحی و تاسیس کرده.شما فقط می توانید برای افزایش بازدید از این لینک باکس استفاده کنید و اگر مشاهده شود از لینک باکس دیگری استفاده می کنید وبلاگ شما بدون اطلاع دادن به شما مسدود می شود.پس پیشنهاد می کنیم که از این لینک باکس استفاده کنید ابتدا کد لینک باکس رو در جای مناسبی قرار بدید و بعد روزانه 2 لینک از مطالبتون رو ارسال کنید تا براتون در لینک باکس قرار بدیم. mohammadbox.tk باز هم تاکید می کنم.ابتدا کد لینک باکس رو در قسمت ویرایش قالب اضافه کنید و بعدا لینک بفرستید.در غیز این صورت افزایش بازدید نخواهید داشت. حتما کد لینک باکس رو در قالبتان قرار دهید.